سلام همه
سلام !
من تا حالا هیچ وقت دوست پسر نداشتم حتی یه نفرم نخواسته بهم شماره بده حتی تیکه هم ننداختن بهم خیی عجیبه؟
سلام
با دختر خانومی به قصد ازدواج آشنا شدم.بهم جواب مثبت داد.خانواده هامون در جریان هستند.
مدتیه که رفتارش خیلی عوض شده.خیلی سرد برخورد میکنه.هرچقد سمتش میرم منو پس میزنه.
دلیل اینکه چرا عوض شده رو هم نمیگه.
دیگه نه باهام بیرون میاد..نه جوابمو میده..
نمیدونم باید چیکار کنم؟
یعنی ممکنه پای کسی دیگه در میون باشه؟از خودش پرسیدم میگه نه.
سلام
سوال من در مورد عاشق شدن هست !!
شما آقا پسرا و دختر خانومایی که عاشق شدین .. حالا فرقی نمیکنه که به عشقتون رسیدین یا نه!!
از این عشقتون بگین...
اول هم از خودم شروع میکنم!!
من خودم قبل از دانشگاه عاشق دختر داییم شدم.. 9 ماه ازم کوچیکتر بودن...
سال
اول دانشگاه به برادر بزگترشون گفتم که به خواهر علاقه دارم (من و برادر
بزرگشون مثل 2 تا داداش هستیم) ایشون هم به خواهرشون گفتن... البته من
ابراز علاقه کرده بودم بهشون ولی ایشون به حساب برادری گذاشته بودن!!
خلاصه یه روز بهم پیام دادن (تازه ایرانسل اومده بوده و ما هردومون تازه موبایل گرفته بودیم)
که بیا فلان جا همو ببینیم..!! من تعجب کردم (و البته میدونستم برای چی )
ما فقط یه موقعی بهم پیام میدادیم و هر جا همو میدیدم تو جمع فامیلی بود!
خلاصه رفتم و ایشون پرسیدن:
به من علاقه داری؟
منم گفتم آره علاق ه دارم .. از هر نظر شما برام ایده آل هستی ... گفتم من یه بار عاشق میشم... اینو به خودم قول دادم!!!
گفت: تو برای من جای برادرام هستی .. ...و......
خلاصه آخرش گفت که میدونم یکی بهتر از من نصیبت میشه..!!
دوستان چند سال دوران سختی رو داشتم از لحاظ روحی!!
خب به قولم وفا کردم و دیگه عاشق نشدم...!!
بعد چند سال ایشون ازدواج کرد و صاحب یه فرزند پسر شد
من به واسطه کارم ایشونو و همسرشون رو زیاد میدیدم...بماند...
خیلی برام سخت بود اوایل..
ولی خوشحالم خوشبخت شد!!
با همسرشون هم خیلی رفیق هستم..
عاشق پسرشون هم هستم...
همسرشون برادر ندارن و من سعی میکنم برای پسرشون جای عمو باشم..
بزرگتر بشه همه جا میبرمش یه عموی واقعی میشم براش!!!
خب شما هم بگید از عشقتون..
راستی بگم تو پسر ها مرسوم هست میگن عشق اول یه چیز دیگس!!!
واقعا عشق اول یه دنیای دیگس من که حاضر نشدم عاشق شدن برای بار دوم رو تجربه کنم ...
من و دوستم کاملا گیج شدیم . من میگم اشتباه میکنه و اون میگه نه .
سه سالی میشه که به یک موسسه زبان رفت و امد دارم. اوایل برای یادگرفتن و الان تازه تازه درس هم میدم. موسسه برای اقایی هست که بیست و هفت سالشه و چهار ساله که متاهله. و فوق العاده پولدار. پدرش کارخونه داره و تک پسره.
من و یکی از دوستام تقریبا از قدیمی های اونجا هستیم. دوستم هم اول کلاس می اومد بعدا به عنوان مسئول ثبت نام و هماهنگی اینا تو موسسه مشغول شده. رفتار دوست من طوری هست که همزمان دو سه تا دوست جنس مخالف داره. حتی چند بار تو موسسه هم متوجه چت کردن ، تماس تلفنی یا تلگرام بازی هاش با پسرهای دیگه موسسه حتی متاهل ها شدم. یکیش هم پسرخاله صاحب موسسه بود که اونم متاهل بود. بگذریم.
صاحب موسسه مون خیلی خیلی اظهار علاقه و احترام و قدر دانی نسبت به دوست من داره و طبق گفته دوستم خیلی وقتها از مشکلاتش با خانومش باهاش صحبت میکنه، یا ازش میخواد حجاب نداشته باشه. نگاه هاش مستقیم و ادامه داره. ، یا وقت و بی وقت به بهانه فاکتوری نرم افزاری سر میز این خانم میاد و شوخی و اینا داره. یا به بهانه گرفتن موس دست این خانمو میگیره یا به بهانه اینکه جا باز کن من رد شم از شونه هاش میگیره هول میده ، حتی دوستم میگه بدون اینکه بقیه بفهمن به حسابش پول میریزه و میگه پاداش کاریه، تا دیر وقت به بهانه کار نگهش میداره . شوخی لفظی ناجور و اوپن هم دارند. وحتی پیش دایی یا دامادشون هم با این خانم خیلی اوپن حرف میزنه.و دوستم میگه اگر منو نمیخواست پیش خانوادش با من راحت برخورد نمیکرد.
من زیاد بهش میگم اینا همش سو استفاده و خوش گذرونیه. ولی دوستم میگه نه. علاقه است اون از خانمش محبت نمیبینه و خانمش به خاطر پول باهاش ازدواج کرده ولی من محبت و احترام رو نشون این اقا دادم و اون وابسته من شده. و بهم گفته چون با خانمم خوب نیستیم بچه نمیاریم.
اون اقا هم واقعا احترامش میکنه ها. شدیدا روی این دختر غیرت داره.از غذا خوردن گرفته تا گرمای بخاری ،همه روچک میکنه. با اینکه میبینه با پسر دیگه ای بگوبخند میکنه میاد سریع با بهانه ای خانم رو میکشونه تو اتاقش و با اخم و تخم اون یکی پسره رو دعوا میکنه. دوستم هم میگه اینا نشانه علاقه است.یک بار خودم دیدم رفته دستمال اورده گرد و خاک کامپیوتر و میز دوستم رو تمیز میکنه.و شوخی میکرد میگفت دستهای تو خراب میشه.
اگر علاقه است چرا خانمش رو طلاق نمیده بیاد اینو بگیره؟ کم پول نداره میتونه راحت مهریه زنش رو بده. حتی برای تولد خانمش اسپورتج گرفته بود. اگه علاقه نیست پس چرا این همه روش حساسه و غیرت داره و همه وقت کنارشه. حتی خونه رفتنش رو میرسونه که با غریبه نره.